پس از خواستگاری و تایید اولیه، پدرم حالا مخالف ازدواجم با شخص مورد نظر شده

سلام خدمت شما دوست و همراه گرامی
متوجه شرایط شما شدم .اینکه برنامه ای که تا حد زیادی به هدف نزدیک شده بوده است و پدرتان با مخالفت و رفتارشان ان را بر هم زده اند شما را سخت متاثر کرده است .لاکن شما را دعوت می کنم که به مسئله ی مطروحه از جوانب دیگر هم مورد مشاهده قرار دهید .به نوعی مشاهده ی چند بعدی مسائل در پیدا کردن راه حل بسیار کمک کننده هست .
دوست عزیز دقت داشته باشید ،

والدین تان با شما دشمنی یا خصومتی ندارند که مقصودشان از این  مخالفت ،کارشکنی یا مخالفت با شخص شما باشد .هیچ پدر یا مادری از روی لجاجت یا غرض ورزی ازدواج فرزندشان را بر هم نمی زنند .مطمئنا دلیل این مخالفت جز خیرخواهی و اینده اندیشی برای فرزندشان نبوده است .

به ظن انها سعادت و خوشبختی شما در این ازدواج نیست و قصد دارند به زور شما را ارشاد کنند و با توسل به زور و مخالفت جلوی این ازدواج را بگیرند .به نظر می رسد کنترل گری در ایشان در حد اعلاء باشد .فرد کنترل گر معتقد است که خیر و صلاح شما را از خودتان بهتر و بیشتر می داند و قصد دارد به هر ترتیب حتی با اعمال زور  شما را  به سمت انچه که خودش خیر و صلاح تان  می داند ، هدایت کند.

به هر شکل دلیل دخالت بزرگ تر ها و یا والدین هرچه می خواهد باشد ،توجه داشته باشید که به هیچ وجه صلاحتان در برخورد تند ، قهر کردن ، بی احترامی ، ترش رویی  یا پرخاشگری  نیست .و  با این اعمال و نحوه ی برخورد کردن تنها اوضاع را بدتر و وخیم تر خواهید کرد .و حاصل شما جز دلخوری و ناراحتی و نرسیدن به مقصود نخواهد بود .

مسئله ی مهم اینجاست که شما قصد دارید با ازدواج نیمی از دین خود را کامل کنید مواظب باشید ان نیم دیگر را در این مسیر از دست ندهید .همه ی ما به  جایگاه مادر و پدر و لزوم احترامشان خوب واقفیم لذا نیاز به بیان  و پرداختن به این موضوع دیده نمی شود .

بهترین راه حل این است که به ارامی در فضایی بدون تنش ، بدون داشتن گارد و جبهه گیری و توأم با صلح و دوستی با ایشان به گفتگو بپردازید .دلایل مخالفت شان را با دقت بشنوید .شاید راه حل در همان صحبتهای ایشان نهفته باشد .سعی کنید احساس همدلی را در ایشان فعال کنید .

فرمودید برای تصمیم گیری  به مشاور هم مراجعه داشته اید .

نفرمودید که نوع مشاوره ای که گرفته اید ، مشاوره ی پیش از ازدواج بوده است یا به نوعی سطحی تر بوده است .

پیشنهاد ما به شما برای راضی کردن پدرتان این است  که با دختر خانم به اتفاق برای مشاوره ی پیش از ازدواج مراجعه فرمایید و ازمون ها ی شخصیت  را بدهید و روند امادگی های پیش از ازدواج و پس از ان مرحله ی هماهنگی ها را بگذرانید و  پس از گرفتن نظر نهایی ، با روانشناس تان مسئله را در میان بگذارید و نظرش را جویا شوید .اگر امتیازات تان قابل قبول بود و ازدواج تان از دید و منظر روانشناس تان مورد تایید بود از او بخواهید با پدرتان گفتگو کند و او را از پاسخ تست ها و نتیجه ی مشاوره ی پیش از ازدواج تان  مطلع سازد و به ایشان این اطمینان را بدهد که مشکلی برای ازدواج شما وجود ندارد .

مخالفت والدین با ازدواج فرزندشان صرفا از ترس و بیم شکست فرزندشان و صدمه دیدن انها می باشد .

امید است پدرتان هنگامی که ببینند نظرات و نتایج مشاوره ی پیش از ازدواج شما ،این ازدواج را به لحاظ علمی  تایید می کند و احتمال کمتری  برای ایجاد چالش یا عدم موفقیت در نظر گرفته  نی شود  ، خیال ایشان کمی اسوده میشود .و احتمالا پس از فروکش بخشی از نگرانی ها و دیدن استقامت شما ،  دست از مخالفت خود بر خواهند داشت.

ان زمان ان شاالله  می توانید  با خیر و خوشی  و با ذهنی  به دور از تشویش، زندگی مشترک تان را اغاز نمایید .

انچه که  در این میان حائز اهمیت است ، صبر و شکیبایی شما و برخورد احترام امیزتان  نسبت به پدرو مخالفین  است .

توجه داشته باشید که تا هنگامی که پدر را راضی نکرده اید ، حتی در ذهن خود به این ازدواج فکر نکنید .در فرهنگ و جامعه ی ما ازدواج میان دو فرد یعنی خانم و اقا اتفاق نمی افتد و در اصل پیوند میان خانواده ها می باشد .پژوهش ها و تحقیقات پیرامون این موضوع  نیز نشان داده اند که در ازدواج هایی که با وجود مخالفت خانواده زوجین ، صورت پذیرفته است ،احتمال عدم موفقیت و شکست به مراتب بالا تر بوده است . مسلما انچه که واضح است این است که چالش های بیشتری سر راه زوجین قرار خواهد گرفت .لذا به نفع خودتان است که رضایت ایشان را جلب نمایید .

امیدوارم بهترین ها در انتظارتان باشد و نام تان در فهرست سعادتمندان قرار گیرد .

در پناه خدای مهربان باشید